افروغ با نگارش نامه ای از رسانه ها و برخی شخصیت های سیاسی که از اظهارات هنجارشکنانه وی در یک برنامه تلویزیونی دفاع کرده بودند، تقدیر و تشکر کرد و به توجیه اظهارات خود پرداخت.
پس از اینکه در یک حرکت برنامه ریزی شده و در آستانه انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی، عده ای در داخل کشور، سعی در تخریب آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی نمودند و نخبگان و رسانه های ارزشی و طلاب حوزه های علمیه با ورود به موقع و صدور بیانیه و نامه، به افشاگری در این باره پرداخته و مانع از تکرار این لجن پراکنی ها شدند، برخی سیاسیت زدگان افراطی و رسانه های حامی آنان که همواره برای جلب توجه، سعی در شنا کردن بر خلاف روند رودخانه خروشان ملت را دارند، به توجیه سخنان این افراد پرداختند تا اینکه امروز آقای افروغ که حیات سیاسی اش را مدیون چنین اشخاص و رسانه هایی می باشد، از آنها صریحا تقدیر و تشکر کند.
به گزارش سرویس سیاسی بی باک، عماد افروغ با نگارش نامه ای از رسانه ها و برخی شخصیت های سیاسی که از اظهارات هنجارشکنانه وی در یک برنامه تلویزیونی دفاع کرده بودند، تقدیر و تشکر کرد و به توجیه اظهارات خود پرداخت.
متن نامه عماد افروغ در تقدیر از رسانه ها و برخی شخصیت ها به این شرح است:
بسمه تعالی
امروز که این یادداشت را مینویسم مصادف است با رحلت حضرت ختمیمرتبت، پیامبر اعظم، رحمه للعالمین محمدبن مصطفی(ص). به یاد دارم که سالها پیش و در زمان انجام پایاننامه دکتری که معمولاً با شرایط سخت روحی و روانی همراه است، کار تدوین و نهایی کردن فیشهای تحقیقاتی به سهولت پیش نمیرفت. بعد از توفیق زیارت امام رضا(ع) با تعدادی از دوستان قدیمی، یک روز صبح دست به قلم بردم و متوجه شدم که قلم نگارنده با شیوایی و روانی خوبی پیش میرود. به همسرم گفتم، امروز چه روزی است؟ ایشان گفتند، روز رحلت پیامبر اکرم(ص) است. با اشتیاق گفتم، چه بگویم پیامبر رحمت در رحلت خود نیز وساطت فیض و رحمتش را از بنده کمترین مضایقه نکرده است. به هر حال به لطف خدا و رسول گرامیاش کار این پایاننامه به سامان رسید. عزیزانی که این پایاننامه و کتاب ملهم از آن را با عنوان فضا و نابرابری اجتماعی رؤیت کرده باشند، در بخش سپاسگزاری، این عبارت را ملاحظه فرمودهاند: «حمد و سپاس بیکران نثار خداوند سبحان، سرچشمه و الهامبخش علم و معرفت و منبع حقیقی آرامش و پیامبر گرامی اسلام باد که همواره در شرایط دشوار نگارش این اثر، نام و یادش گره از کار میگشود.»
امروز نیز بر این پندار آرامشبخش هستم که بار دیگر نام و یاد پیامبر اکرم (ص) الهامبخش شده است تا چند سطری در خصوص اتفاقات بهظاهر سخت و ناگوار و البته با عاقبتی شیرین و رهگشا، نثار هموطنان عزیز خود کنم.
عزیزان و سروران،
آنچه در برنامه زنده پارک ملت، از زبان حقیر بازگو شد، حاصل سه دهه حضور و تأمل نظری در انقلاب اسلامی بود که قبلاً به صورت مجموعه آثار فرهنگی، سیاسی از بنده به چاپ رسیده است. مطالب مطرح در این برنامه قبلاً به کرّات، هم در مصاحبهها و هم در مناظرههای شبکههای مختلف، از جمله شبکه چهار با حضور حجج اسلام آقایان پارسانیا، واعظی و خاموشی منعکس شده بود و تقریباً مطلب تازهای در آن نبود. تمام کسانی که از نزدیک با حقیر حشر و نشر دارند، بهویژه استادان، دانشجویان و طلبههای کارشناسی ارشد و دکتری با افکار بنده آشنا هستند . ممکن است گفته شود جای طرح این بحث ها شبکه یک نیست، همگان می دانند که این خلاف تصور بنده است. از باب نمونه عرض کنم، خداوند بر بنده منت گذاشته و هر ساله توفیق سخنرانی در شب عاشورا در یکی از روستاها را نصیبم کرده است، اگر صدا و سیما مایل باشد و دیگران خاص هم تحمل شنیدن آن را داشته باشند، حاضرم متن نوار آخرین سخنرانی را در اختیار بگذارم، تا معلوم شود این سخنرانی ها به مراتب مفهومی تر , نظری تر از چیزی بوده که در این شبکه مطرح شده است، آن هم در یک روستای کم جمعیت و به ظاهر عوام تر!
اتفاقاً با توجه به مطالب مطرح شده در این برنامه، مثل رسالت انبیایی روشن فکری، ضرورت چرخه دیالکتیک خرد و جامعه و عاقل پنداشتن مردم، بهترین جای این صحبت ها شبکه یک است. از روی واکنش های شکل گرفته در برابر این مطالب و پیامد های مبارک آن نیز می توان صحت این مدعا را اثبات کرد.
به هر حال، مطالبی که در این شبکه به لطف و مرحمت الهی مطرح شد، حاصل تأملات، دغدغهها و مطالعاتی است که هماکنون تمام جدیت و همّ و غمّ بنده را به خود اختصاص داده است. تمام سعی و تلاش بنده در طول این سالها این بوده است که اولاً نظریهپردازی صحیحی از انقلاب اسلامی به دست داده شود، ثانیاً به سهم خود و با استفاده از این نظریه و با مفهوم نقد درونگفتمانی در بازتولید این انقلاب الهی و عظیم کوشا باشم.
بگذریم، قصد ورود به مضامین و مباحث محتوایی گذشته و حال را ندارم. غرض از نگارش این چند سطر، قدردانی و تشکر از کسانی است که با موضعگیری خود به روشنتر شدن و بسط مطالب و سرنخهای این گفتوگو کمک کردند، بهطور خاص از آقایان توکلی، مطهری، کواکبیان، سید فاضل موسوی، نادران و حجج اسلام سوزنچی و جعفریان با طرح مباحث عالمانه و روشنگرانه خود و حتی امام جمعه محترم مشهد که باب یک بحث نقادانه و طلبگی را گشودند، کمال قدردانی را دارم. از عزیزانی که دست به قلم برده و از حریم نقد و آزادی بیان در نظام جمهوری اسلامی دفاع کردند و مطالب خود را در خبرگزاری مهر و پایگاههای اطلاعرسانی از قبیل جهاننیوز، فردانیوز،الف، خبرآنلاین، جنبش عدالتخواهی، دفتر تحکیم، تابناک، مشرق، بازتاب، فرارو، شفاف، عصر ایران و... انعکاس دادند و همچنین از خبرگزاری فارس که با انتشار متن کامل این گفتوگو از بسیاری سوءتفاهمها و بهرهبرداریهای محتمل و برنامهریزیشده جلوگیری نمود، کمال سپاس را دارم و از اینکه به دلیل فراموشی و عدم دسترسی نمیتوانم از تمام عزیزانی که در این چند روز نقشآفرینی مثبت کردهاند، سپاسگزاری کنم، عذرخواهی میکنم.
شاید گفتنش آسان نباشد، اما نمیتوانم مدعی شوم که از بسیاری قضاوتهای عجولانه و هیجانات شتابزده و حتی برنامهریزیهای خاص که از خانواده و همسایهها سلب آسایش و آرامش نمود، آزردهخاطر نیستم. اما در این زمینه، بین افرادی که بهطور طبیعی و حسب تشخیص خود یا اعتماد به دیگران از عرایض بنده برداشتهایی خاص و منفی کردهاند، که البته تعدادشان را بسیار قلیل میدانم، و کسانی که به گونهای برنامهریزیشده قصد گلآلود کردن آب و ماهیگیری در ایام انتخابات را داشتند، تفکیک قائل میشوم. انگیزه طایفة اول را قطع نظر از قالب طرح این انگیزه میستایم و برای صاحبان این انگیزه آرزوی توفیق میکنم و رنجشی از آنان ندارم. اما طایفة دوم را به دلیل بیحرمتی برنامهریزی شده و آسیب زدن به هیمنه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و بسترسازی برای لطمهزدن به ظرفیت و قابلیت نقدپذیری و اصلاحگری آن و تحریک ناروای احساسات عمومی، هرگز نخواهم بخشید. متأسفانه مدتی است که مواجه با تفکراتی نا موجه هستیم که به اسم ولایتمداری و دفاع از ولایت فقیه، این جایگاه متعالی را در معرض آسیب قرار میدهند. با مفروض گرفتن بهترین حالت آن و با فرض حسن نیت فاعلان این مشی، تنها به یک سؤال بسنده می کنم، آیا با حمله و دفاع غلط میتوان مدافع جدی ارکان رکین انقلاب اسلامی از جمله ولایت فقیه بود؟
بگذاریم و بگذریم. انشاءالله که از این به بعد شاهد مناظرهها و گفتوگوهای نقادانه، در راستای دغدغههای آزاداندیشانه رهبر معظم انقلاب و در جهت تقویت گفتمان انقلاب اسلامی، بازتولید مبانی آن، پاسخ به بسیاری پرسشها و بسترسازی برای اصلاحات مورد نظر باشیم.
والسلام
عماد افروغ
2/11/90
مشروح این نامه به شرح ذیل است:
قال علی أمیرالمؤمنین(علیه السلام):
«ألاَ أنّ الحقّ لو خَلَصَ لم يكن اختلاف ، ولو أنّ الباطل خَلَصَ لم يُخف على ذيحجى ؛ لكنه يؤخذ من هذا ضغث ومن هذا ضغث ، فيمزجان فيجللان معاً ، فهنالك يستولي الشيطان على أوليائه ، ونجا الذين سبقت لهم من الله الحسنى... .»[1]
اگرحق خالص باشد اختلافى وجود ندارد و اگر باطل خالص باشد امر باطل شناخته شده و بر هرعاقل و صاحب شعورى مخفى نخواهد بود لكن هرگاه مقدارى از حق و بعضى ازباطل گرفته شود و با يكديگر ممزوج شود هر دو با هم پوشيده خواهد ماند و امردر پرده خفا خواهد بود در اين هنگام استكه شيطان قدرت خود را اعمال نموده و مسلط بر دوستان خود مىشود و به آتش فتنه دامن زده خواهد شد ونجات پيدا نمي كنند از اين مهلكه مگر كسانى كه لطف و عنايت خدا بر آنها سبقت جسته.
و اکنون در صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر طبل فتنه کوبیده میشود.
شخصی به نیابت از یک جریان سیاسی با درآمیختن حق و باطل سعی دارد تا بار دیگر فضای سیاست داخلی را غبار آلود کند.
چرا مجری برنامه پارک ملت خیال میکند حرفهای مهمان این برنامه که عنصری شناخته شده است برای ما مهم است؟
نه آقای مجری راحت باشید ما اهل بازی در زمین دشمن نیستیم.
این نوشتار نمی خواهد به آن حرفهای مندرس شده پاسخی بگوید.
تنها میخواهد سؤال مهمی را پاسخ دهد:
چرا در آستانه انتخاباتی دیگر و به ویژه در بحبوحه بیداری اسلامی که نیروهای جوان انقلابی در حال فعالیت در این عرصه مهم هستند؟
چرا در این موقعیت حساس سعی دارند با برپا کردن آشفته بازاری سیاسی، ما را مشغول لهویاتشان کنند؟
شاید میخواهند دست از یاری مظلومان بهپاخاسته برداریم و به جای صدور انقلاب، به بازار لهوشان سرخوش شویم تا مصداق این آیه شریفه باشیم که: «و اذا رأو تجارة أو لهواً انفضوا إلیها و ترکو کقائماً» [2]
شاید هم میخواهند تنور انتخابات را طوری داغ کنند که نانی هم برای آنها داشته باشد تا چهار سال دیگر هم بتوانند نان وکالت مجلس را سق بزنند و دوستانشان را به نان و نوایی برسانند.
شاید خود آقای افروغ هم بی خبر باشد که حرفهایش فروغی ندارند و تنها ابزاری شده تا برای بعضیها چندتایی رأی جمع کند و حواس عدهای را از کارهای مهمتر به این بازی ها پرت کند.
البته امثال ایشان تقصیری هم ندارند. از بس اطرافش از این حرفها پر شده خیالات امانشان را بریده. آخر نقل است مورچهای در استکان آب افتاده بود داد میزد که: آآی ... واای ... دنیا را آب برد!!!!!
نه برادر! خیالات برتان ندارد بعضی وقتها اگر دستتان رسید بیرون استکان را هم نگاه کنید که مردم قم و کرمانشاه در ساحل امن عشق، نه در اثر زور و تزویر بلکه تنها و تنها از روی عشق و ولایت در استقبال ولیشان سر از پا نمیشناسند، بی توجه به اینکه شما و دوستانتان در استکان خیالات خود دست و پا میزنید.
اصلا تقصیر همان کسی است که به شما گفته روشنفکرید.
چون خودتان هم نفهمیدید که چه گفتید یک جا میگفتید حکومت باید فقهی اداره شود، جای دیگر میگفتید چرا خبرگان فقط فقها هستند؟ و چرا اقتصاد دان و... در میانشان نیست؟ ظاهراً شما هنوز جایگاه خبرگان را هم خوب درک نکردهاید.
شاید به همان دلیل است که فرق حکومت شاه و ولایتِ ولی فقیه را نفهمیدهاید و استقبال مردم قم و کرمانشاه را به شکل یک شکاف بزرگ دیدهاید که حاصل زور است نه یک انسجام که از روی عشق است!!!!!
آخر کافر همه را به کیش خود پندارد از باب همان مورچه در استکان آب.
ما یعنی جمعی از طلاب حوزه علمیه قم اعلام میکنم: که ما نسل جدید انقلاب اسلامی ایران و عاشقان پیرجماران حاضر نیستیم در زمین دشمن بازی کنیم بلکه ما امروز دست در دست جوانان مسلمان در حال صدور انقلابمان به سراسر جهان هستیم.
آنان که بر طبل فتنه میکوبند هم گول صدایش را نخورند چون درونش خبری نیست و در آخر ملت بصیر ایران وقتی از صدای این طبل خسته شوند مانند 9 دی چنان مشتی بر آن میکوبند که هر دو سویش پاره شود چه داخلی چه خارجی چنانکه در فتنه 88 دیدید البته در فتنه 88 آیاتی است لأولی الأبصار.
در پایان وصیتنامه یک شهید را به تمام دوستان یادآور میشوم که نوشت:
«فقط نگذارید حرف امام روی زمین بماند همین»
جمعی از طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم - 27 دیماه سال جهاد اقتصادی
به گزارش سرویس سیاسی بی باک، عماد افروغ با نگارش نامه ای از رسانه ها و برخی شخصیت های سیاسی که از اظهارات هنجارشکنانه وی در یک برنامه تلویزیونی دفاع کرده بودند، تقدیر و تشکر کرد و به توجیه اظهارات خود پرداخت.
متن نامه عماد افروغ در تقدیر از رسانه ها و برخی شخصیت ها به این شرح است:
بسمه تعالی
امروز که این یادداشت را مینویسم مصادف است با رحلت حضرت ختمیمرتبت، پیامبر اعظم، رحمه للعالمین محمدبن مصطفی(ص). به یاد دارم که سالها پیش و در زمان انجام پایاننامه دکتری که معمولاً با شرایط سخت روحی و روانی همراه است، کار تدوین و نهایی کردن فیشهای تحقیقاتی به سهولت پیش نمیرفت. بعد از توفیق زیارت امام رضا(ع) با تعدادی از دوستان قدیمی، یک روز صبح دست به قلم بردم و متوجه شدم که قلم نگارنده با شیوایی و روانی خوبی پیش میرود. به همسرم گفتم، امروز چه روزی است؟ ایشان گفتند، روز رحلت پیامبر اکرم(ص) است. با اشتیاق گفتم، چه بگویم پیامبر رحمت در رحلت خود نیز وساطت فیض و رحمتش را از بنده کمترین مضایقه نکرده است. به هر حال به لطف خدا و رسول گرامیاش کار این پایاننامه به سامان رسید. عزیزانی که این پایاننامه و کتاب ملهم از آن را با عنوان فضا و نابرابری اجتماعی رؤیت کرده باشند، در بخش سپاسگزاری، این عبارت را ملاحظه فرمودهاند: «حمد و سپاس بیکران نثار خداوند سبحان، سرچشمه و الهامبخش علم و معرفت و منبع حقیقی آرامش و پیامبر گرامی اسلام باد که همواره در شرایط دشوار نگارش این اثر، نام و یادش گره از کار میگشود.»
امروز نیز بر این پندار آرامشبخش هستم که بار دیگر نام و یاد پیامبر اکرم (ص) الهامبخش شده است تا چند سطری در خصوص اتفاقات بهظاهر سخت و ناگوار و البته با عاقبتی شیرین و رهگشا، نثار هموطنان عزیز خود کنم.
عزیزان و سروران،
آنچه در برنامه زنده پارک ملت، از زبان حقیر بازگو شد، حاصل سه دهه حضور و تأمل نظری در انقلاب اسلامی بود که قبلاً به صورت مجموعه آثار فرهنگی، سیاسی از بنده به چاپ رسیده است. مطالب مطرح در این برنامه قبلاً به کرّات، هم در مصاحبهها و هم در مناظرههای شبکههای مختلف، از جمله شبکه چهار با حضور حجج اسلام آقایان پارسانیا، واعظی و خاموشی منعکس شده بود و تقریباً مطلب تازهای در آن نبود. تمام کسانی که از نزدیک با حقیر حشر و نشر دارند، بهویژه استادان، دانشجویان و طلبههای کارشناسی ارشد و دکتری با افکار بنده آشنا هستند . ممکن است گفته شود جای طرح این بحث ها شبکه یک نیست، همگان می دانند که این خلاف تصور بنده است. از باب نمونه عرض کنم، خداوند بر بنده منت گذاشته و هر ساله توفیق سخنرانی در شب عاشورا در یکی از روستاها را نصیبم کرده است، اگر صدا و سیما مایل باشد و دیگران خاص هم تحمل شنیدن آن را داشته باشند، حاضرم متن نوار آخرین سخنرانی را در اختیار بگذارم، تا معلوم شود این سخنرانی ها به مراتب مفهومی تر , نظری تر از چیزی بوده که در این شبکه مطرح شده است، آن هم در یک روستای کم جمعیت و به ظاهر عوام تر!
اتفاقاً با توجه به مطالب مطرح شده در این برنامه، مثل رسالت انبیایی روشن فکری، ضرورت چرخه دیالکتیک خرد و جامعه و عاقل پنداشتن مردم، بهترین جای این صحبت ها شبکه یک است. از روی واکنش های شکل گرفته در برابر این مطالب و پیامد های مبارک آن نیز می توان صحت این مدعا را اثبات کرد.
به هر حال، مطالبی که در این شبکه به لطف و مرحمت الهی مطرح شد، حاصل تأملات، دغدغهها و مطالعاتی است که هماکنون تمام جدیت و همّ و غمّ بنده را به خود اختصاص داده است. تمام سعی و تلاش بنده در طول این سالها این بوده است که اولاً نظریهپردازی صحیحی از انقلاب اسلامی به دست داده شود، ثانیاً به سهم خود و با استفاده از این نظریه و با مفهوم نقد درونگفتمانی در بازتولید این انقلاب الهی و عظیم کوشا باشم.
بگذریم، قصد ورود به مضامین و مباحث محتوایی گذشته و حال را ندارم. غرض از نگارش این چند سطر، قدردانی و تشکر از کسانی است که با موضعگیری خود به روشنتر شدن و بسط مطالب و سرنخهای این گفتوگو کمک کردند، بهطور خاص از آقایان توکلی، مطهری، کواکبیان، سید فاضل موسوی، نادران و حجج اسلام سوزنچی و جعفریان با طرح مباحث عالمانه و روشنگرانه خود و حتی امام جمعه محترم مشهد که باب یک بحث نقادانه و طلبگی را گشودند، کمال قدردانی را دارم. از عزیزانی که دست به قلم برده و از حریم نقد و آزادی بیان در نظام جمهوری اسلامی دفاع کردند و مطالب خود را در خبرگزاری مهر و پایگاههای اطلاعرسانی از قبیل جهاننیوز، فردانیوز،الف، خبرآنلاین، جنبش عدالتخواهی، دفتر تحکیم، تابناک، مشرق، بازتاب، فرارو، شفاف، عصر ایران و... انعکاس دادند و همچنین از خبرگزاری فارس که با انتشار متن کامل این گفتوگو از بسیاری سوءتفاهمها و بهرهبرداریهای محتمل و برنامهریزیشده جلوگیری نمود، کمال سپاس را دارم و از اینکه به دلیل فراموشی و عدم دسترسی نمیتوانم از تمام عزیزانی که در این چند روز نقشآفرینی مثبت کردهاند، سپاسگزاری کنم، عذرخواهی میکنم.
شاید گفتنش آسان نباشد، اما نمیتوانم مدعی شوم که از بسیاری قضاوتهای عجولانه و هیجانات شتابزده و حتی برنامهریزیهای خاص که از خانواده و همسایهها سلب آسایش و آرامش نمود، آزردهخاطر نیستم. اما در این زمینه، بین افرادی که بهطور طبیعی و حسب تشخیص خود یا اعتماد به دیگران از عرایض بنده برداشتهایی خاص و منفی کردهاند، که البته تعدادشان را بسیار قلیل میدانم، و کسانی که به گونهای برنامهریزیشده قصد گلآلود کردن آب و ماهیگیری در ایام انتخابات را داشتند، تفکیک قائل میشوم. انگیزه طایفة اول را قطع نظر از قالب طرح این انگیزه میستایم و برای صاحبان این انگیزه آرزوی توفیق میکنم و رنجشی از آنان ندارم. اما طایفة دوم را به دلیل بیحرمتی برنامهریزی شده و آسیب زدن به هیمنه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و بسترسازی برای لطمهزدن به ظرفیت و قابلیت نقدپذیری و اصلاحگری آن و تحریک ناروای احساسات عمومی، هرگز نخواهم بخشید. متأسفانه مدتی است که مواجه با تفکراتی نا موجه هستیم که به اسم ولایتمداری و دفاع از ولایت فقیه، این جایگاه متعالی را در معرض آسیب قرار میدهند. با مفروض گرفتن بهترین حالت آن و با فرض حسن نیت فاعلان این مشی، تنها به یک سؤال بسنده می کنم، آیا با حمله و دفاع غلط میتوان مدافع جدی ارکان رکین انقلاب اسلامی از جمله ولایت فقیه بود؟
بگذاریم و بگذریم. انشاءالله که از این به بعد شاهد مناظرهها و گفتوگوهای نقادانه، در راستای دغدغههای آزاداندیشانه رهبر معظم انقلاب و در جهت تقویت گفتمان انقلاب اسلامی، بازتولید مبانی آن، پاسخ به بسیاری پرسشها و بسترسازی برای اصلاحات مورد نظر باشیم.
والسلام
عماد افروغ
2/11/90
نامه اعتراض آمیز جمعی از طلاب حوزه علمیه نسبت به سخنان عماد افروغ
جمعی از طلاب حوزه علمیه قم در نامه ای با عنوان "صدای طبل فتنه" و در واکنش به سخنان دو روز گذشته عماد افروغ در برنامه "پارک ملت" که به صورت زنده از شبکه یک سیمای ملی پخش گردید به شدت اعتراض نمودند.مشروح این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال علی أمیرالمؤمنین(علیه السلام):
«ألاَ أنّ الحقّ لو خَلَصَ لم يكن اختلاف ، ولو أنّ الباطل خَلَصَ لم يُخف على ذيحجى ؛ لكنه يؤخذ من هذا ضغث ومن هذا ضغث ، فيمزجان فيجللان معاً ، فهنالك يستولي الشيطان على أوليائه ، ونجا الذين سبقت لهم من الله الحسنى... .»[1]
اگرحق خالص باشد اختلافى وجود ندارد و اگر باطل خالص باشد امر باطل شناخته شده و بر هرعاقل و صاحب شعورى مخفى نخواهد بود لكن هرگاه مقدارى از حق و بعضى ازباطل گرفته شود و با يكديگر ممزوج شود هر دو با هم پوشيده خواهد ماند و امردر پرده خفا خواهد بود در اين هنگام استكه شيطان قدرت خود را اعمال نموده و مسلط بر دوستان خود مىشود و به آتش فتنه دامن زده خواهد شد ونجات پيدا نمي كنند از اين مهلكه مگر كسانى كه لطف و عنايت خدا بر آنها سبقت جسته.
و اکنون در صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر طبل فتنه کوبیده میشود.
شخصی به نیابت از یک جریان سیاسی با درآمیختن حق و باطل سعی دارد تا بار دیگر فضای سیاست داخلی را غبار آلود کند.
چرا مجری برنامه پارک ملت خیال میکند حرفهای مهمان این برنامه که عنصری شناخته شده است برای ما مهم است؟
نه آقای مجری راحت باشید ما اهل بازی در زمین دشمن نیستیم.
این نوشتار نمی خواهد به آن حرفهای مندرس شده پاسخی بگوید.
تنها میخواهد سؤال مهمی را پاسخ دهد:
چرا در آستانه انتخاباتی دیگر و به ویژه در بحبوحه بیداری اسلامی که نیروهای جوان انقلابی در حال فعالیت در این عرصه مهم هستند؟
چرا در این موقعیت حساس سعی دارند با برپا کردن آشفته بازاری سیاسی، ما را مشغول لهویاتشان کنند؟
شاید میخواهند دست از یاری مظلومان بهپاخاسته برداریم و به جای صدور انقلاب، به بازار لهوشان سرخوش شویم تا مصداق این آیه شریفه باشیم که: «و اذا رأو تجارة أو لهواً انفضوا إلیها و ترکو کقائماً» [2]
شاید هم میخواهند تنور انتخابات را طوری داغ کنند که نانی هم برای آنها داشته باشد تا چهار سال دیگر هم بتوانند نان وکالت مجلس را سق بزنند و دوستانشان را به نان و نوایی برسانند.
شاید خود آقای افروغ هم بی خبر باشد که حرفهایش فروغی ندارند و تنها ابزاری شده تا برای بعضیها چندتایی رأی جمع کند و حواس عدهای را از کارهای مهمتر به این بازی ها پرت کند.
البته امثال ایشان تقصیری هم ندارند. از بس اطرافش از این حرفها پر شده خیالات امانشان را بریده. آخر نقل است مورچهای در استکان آب افتاده بود داد میزد که: آآی ... واای ... دنیا را آب برد!!!!!
نه برادر! خیالات برتان ندارد بعضی وقتها اگر دستتان رسید بیرون استکان را هم نگاه کنید که مردم قم و کرمانشاه در ساحل امن عشق، نه در اثر زور و تزویر بلکه تنها و تنها از روی عشق و ولایت در استقبال ولیشان سر از پا نمیشناسند، بی توجه به اینکه شما و دوستانتان در استکان خیالات خود دست و پا میزنید.
اصلا تقصیر همان کسی است که به شما گفته روشنفکرید.
چون خودتان هم نفهمیدید که چه گفتید یک جا میگفتید حکومت باید فقهی اداره شود، جای دیگر میگفتید چرا خبرگان فقط فقها هستند؟ و چرا اقتصاد دان و... در میانشان نیست؟ ظاهراً شما هنوز جایگاه خبرگان را هم خوب درک نکردهاید.
شاید به همان دلیل است که فرق حکومت شاه و ولایتِ ولی فقیه را نفهمیدهاید و استقبال مردم قم و کرمانشاه را به شکل یک شکاف بزرگ دیدهاید که حاصل زور است نه یک انسجام که از روی عشق است!!!!!
آخر کافر همه را به کیش خود پندارد از باب همان مورچه در استکان آب.
ما یعنی جمعی از طلاب حوزه علمیه قم اعلام میکنم: که ما نسل جدید انقلاب اسلامی ایران و عاشقان پیرجماران حاضر نیستیم در زمین دشمن بازی کنیم بلکه ما امروز دست در دست جوانان مسلمان در حال صدور انقلابمان به سراسر جهان هستیم.
آنان که بر طبل فتنه میکوبند هم گول صدایش را نخورند چون درونش خبری نیست و در آخر ملت بصیر ایران وقتی از صدای این طبل خسته شوند مانند 9 دی چنان مشتی بر آن میکوبند که هر دو سویش پاره شود چه داخلی چه خارجی چنانکه در فتنه 88 دیدید البته در فتنه 88 آیاتی است لأولی الأبصار.
در پایان وصیتنامه یک شهید را به تمام دوستان یادآور میشوم که نوشت:
«فقط نگذارید حرف امام روی زمین بماند همین»
جمعی از طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم - 27 دیماه سال جهاد اقتصادی
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تشکر افروغ, حامیان هنجارشکنی, توجیه اظهارات, متن نامه عماد افروغ, نامه اعتراض آمیز, نامه جمعی از طلاب, طلاب حوزه علمیه, سخنان عماد افروغ, ,